آشنایی با ثرندایک و بررسی نظریات او پیرامون آموزش و یادگیری
فرمت فایل: ورد –Word و قابل ویرایش
تعداد صفحات:14
مقدمه
ادواردال. ثرندایک،یکی از مهمترین پژوهشگران در تدوین روانشناسی حیوانی بود. او نظریه عینی و ماشینی (مکانیستی) یادگیری را تدوین کرد که بر رفتار آشکار تأکید میورزید. او بر این باور بود که روانشناسی باید رفتار را مطالعه کند نه عناصر ذهنییا تجربه هشیار را و بدینترتیب، او روندی را که توسط کارکردگرایان به سوی عینیت شروع شده بود بیشتر تقویت کرد.
اویادگیری را نه برحسب اندیشههای ذهنی بلکه برحسب پیوندهای عینی بین محرک و پاسخ تفسیر میکرد؛ با وجود این، مقداری اشاره به هشیاری و فرآیندهای ذهنی در نظام او وجود داشت.
کار ثرندایک و پاولف نمونهای از کشف مستقل همزمان است. قانون اثر ثرندایک در ۱۸۹۸ و قانون تقویت پاولف که مشابه آن است در ۱۹۰۲ تدوین شدند، هرچند که چندین سال بعد، تشابه بین آنها شناخته شد.
●زندگی ثرندایک
ثرندایکیکی از اولین روانشناسان آمریکایی بود که تمام تحصیلاتش را در ایالت متحد گذراند. اشاره به این مطلب مهم است که او مجبور نبود برای تحصیلات دکتری به آلمان برود و این کار تنها دو دهه پس از برپایی روانشناسی علمی میسر شد. علاقه ثرندایک به روانشناسی (مثل خیلی کسان دیگر) با خواندن کتاب اصول روانشناسی ویلیام جیمز، زمانی که دانشجوی دوره لیسانس در دانشگاه وسلیان در میدل تاون، کانکتیکات بود بیدار شد. بعداً او تحصیلات خود را زیر نظر جیمز در هاروارد ادامه داد و در آنجا پژوهش در مورد یادگیری را آغاز کرد.
او نقشه کشیده بود که برای انجام پژوهشهایش از کودکان به عنوان آزمودنی استفاده کند، اما مدیریت دانشگاه به سبب حساسیتی که به تازگی بر اثر یک رسوایی به وجود آمده بود، او را از این کار منع کرد. توضیح آنکه یک مردمشناس برای اندازهگیری قسمتهای مختلف بدن دانشآموزان لباسهای آنان را «شل کرده بود». وقتی که ثرندایک فهمید نمیتواند کودکان را مطالعه کند، تصمیم گرفت به مطالعه جوجه مرغها بپردازد. این فکرها ظاهراً بر اثر سخنرانیهای مورگان که پژوهشهای خود درباره جوجه مرغها را توصیف میکرد به وی الهام شده بود.
ثرندایک به جوجهها یاد میداد در مازهایی که با کتاب ساخته بود بدوند. درباره مشکل ثرندایک براییافتن جایی برای جوجههایش داستانی نقل شده است. چون خانم صاحبخانه ثرندایک موافقت نکرد که او جوجهها را در اتاقخوابش نگهداری کند، لذا ثرندایک از جیمز کمک خواست. جیمز کوشید تا برای او جایی در آزمایشگاهیا موزه پیدا کند، اما موفق نشد و بنابراین ثرندایک و جوجههایش را به زیرزمین خانه خود منتقل کرد و این موجب خوشحالی کودکان جیمز شد.
ثرندایک تحصیلات خود را در هاروارد به پایان نرساند. با این باور که زن جوانی به محبتهای او بیاعتنایی کرده است، به کتل در دانشگاه کلمبیا متوسل شد تا از منطقه بوستن به دور بماند. با دریافت هزینه تحصیلی تحقیقی که از جانب کتل به او پیشنهاد شد، ثرندایک به نیویورک رفت و دو تا از آموزشدیدهترین جوجه مرغهایش را با خود به آنجا برد. او در کلمبیا پژوهشی در مورد حیوانات را با کار با گربهها و سگها و با استفاده از جعبه معماهایی که خود طراحی کرده بود ادامه داد. در ۱۸۹۸ درجه دکتری خود را دریافت داشت.
رساله او «هوش حیوانی: مطالعه آزمایشی درباره فرآیندهای تداعی در حیوانها» همراه با سایر تحقیقات انجام شده درباره یادگیری تداعی در جوجهها، ماهیها و میمونها، منتشر شد.
ثرندایک بسیار جاهطلب و رقابتجو بود. او نامهای به نامزدش نوشت، «تصمیم گرفتهام در عرض پنج سال در رأس گروه روانشناسان قرار گیرم، ده سال دیگر تدریس کنم و سپس کنار بروم» (نقل در بوکز، ۱۹۸۴، ص. ۷۲). او مدت زیادی به عنوان روانشناس حیوانی باقی نماند و اعتراف کرد که به آن علاقه واقعی نداشته است. او فقط برای اینکه درجه دکتری خود را ریافت کند و به شهرت برسد به این کار چسبیده بود. روانشناسی حیوانی برای کسی که از چنین کشش نیرومندی برای موفقیت برخوردار است رشته مناسبی نبود.